مدرسه‌ای از دل خشت و خاک، تا سقفی از نور و امید – روستای گَتّی

روزی که برای اولین بار قدم به مدرسه روستای گَتّی گذاشتیم، دلمان لرزید. ۱۳ دانش‌آموز کوچک، در فضای نمور و خطرناکی درس می‌خواندند که در واقع مدرسه نبود؛ یک خانه‌ی خشت‌وگلی اجاره‌ای بود، قدیمی و فرسوده. دیوارهایش از بیرون فرو ریخته بودند، تیرهای چوبی سقف را موریانه خورده بود و بخشی از سقف کلاس، کاملاً ریخته بود. نه امنیتی بود، نه نوری، نه گرمایی برای زمستان و نه خنکایی برای تابستان.

اهالی روستا که سال‌ها بود در دل محرومیت زندگی می‌کردند، دیگر حتی جایی هم برای اجاره‌کردن مدرسه‌ای جدید نداشتند. آن‌ها از ما خواستند که کمکشان کنیم؛ که برای بچه‌هایشان مدرسه‌ای بسازیم...

با لطف خدا و حمایت خیرین مدرسه ساخته شد.

امروز صدای خنده‌ی بچه‌ها از داخل مدرسه‌ی نوساز روستای گَتّی شنیده می‌شود. جایی که دیگر نه از سرمای زمستان می‌ترسند، نه از گرمای طاقت‌فرسای تابستان. مدرسه‌ای که از دل رنج قد کشید، و حالا مأمن یادگیری، رویا و امید است.